آنچه در این مقاله میخوانید
Toggleچکیده
طبق حقوق بین الملل، نمی توان اعمال و رفتار اشخاص حقیقی را دولتی فرض کرد، زیرا این افراد از طرف دولت منصبی ندارند، بنابراین دولت تنها در قبال اعمال و رفتار مقامات و نمایندگان خود بر خلاف مقررات بین المللی مسئول است. قانون موازین حقوق بین الملل (اشخاص حقوقی) اما اگر اشخاص حقیقی به نمایندگی از دولت یا تقریباً از جانب آنها به طور رسمی و قانونی اقدام کنند، اعمال آنها به دولت نسبت داده می شود. از سوی دیگر، اعمال و رفتار کارمندان دولت در صورتی که غیر مرتبط با وظایف رسمی و مرتبط با زندگی خصوصی آنها باشد، قابل انتساب به دولت نیست.اصل عدم مسئولیت دولت در قبال اعمال و رفتار اشخاص حقوقی در نظریه عملکرد دولت ها و رویه های قضایی مورد تایید و تاکید قرار گرفته است. با این حال، این اعمال میتوانند اساس مسئولیت بینالمللی دولت را تشکیل دهند و این تنها در صورتی میتواند اتفاق بیفتد که مقامات دولتی نتوانند این اعمال را پیشبینی و از آن جلوگیری کنند یا عاملان آن را مجازات کنند. و دولت و مقامات دولتی نیز مسئول کوتاهی در انجام وظایف خود و جبران خسارت وارده هستند.
مقدمه
در روابط بینالملل، مانند روابط اجتماعی، هر کسی که منافع قانونی شخص دیگری را در جامعه بینالملل تجاوز کند، مسئول است، مسئولیت بینالمللی معمولاً با دولت که مهمترین فرد در حقوق بینالملل است مرتبط است، هرچند تفاوتی با آن ندارد. دیگران. افراد در حقوق بین الملل مانند سازمان های بین المللی و در برخی موارد افراد کاملاً منزوی هستند. مسئولیت دولت نیز دارای دو مبنا کاملا متفاوت است، مسئولیت در قبال نقض تعهدات بین المللی (مسئولیت مقصر) و مسئولیت دیگر در قبال خسارات ناشی از اعمال بین المللی (مسئولیت انبوه مبتنی بر ریسک).
در حقوق مسئولیت بین الملل بیشترین توجه به مسئولیت دولت ها معطوف است، زیرا اگر قوانین و مقررات اجرای مسئولیت بین المللی دولت ها بر اساس جایگاه صحیح آنها باشد و ابهامات موجود در آنها را برطرف کند و در صورت انجام، آن را برطرف می کند. امکان پذیر خواهد بود. ایجاد زمینه برای استقرار حاکمیت قانون در جامعه بین المللی را فراهم می نماید.
از دیدگاه بین المللی، دولت به هیچ وجه در قبال اقدامات افرادی که آن را نمایندگی نکرده اند یا از طرف آن اقدام نکرده اند، مسئول نیست و طبق قوانین بین المللی، دولت می تواند مسئول نقض قوانین بین المللی باشد. با اعمال افرادی که رفتار آنها می تواند به طور جدی آن را نقض کند، مسئول است. از آن به رفتار دولت تعبیر می شود.کرد و قابلیت انتصاب به دولت را دارد.
– مسئولیت بین المللی دولت در قبال خسارات وارده به بیگانگان محدود به اقداماتی است که توسط عوامل و نمایندگان انجام می شود.
– دولتها مسئول خسارات ناشی از انقلابها و شورشهای مردم خارج از کنترل خود نیستند و دولتهای پیروز انقلابی مسئول خسارات ناشی از اقدامات انقلابی قبل از پیروزی بیگانگان هستند. انقلاب ، طبق قوانین بین المللی.
مسئولیت بینالمللی عموماً به دولت بهعنوان مهمترین فرد در حقوق بینالملل مربوط میشود، اگرچه نمیتوان آن را کاملاً از سایر اشخاص حقوق بینالملل مانند سازمانهای بینالمللی و در برخی موارد افراد جدا کرد. مسئولیت دولتی نیز دو مبنای کاملا متفاوت دارد. خسارات ناشی از اقداماتی که توسط قوانین بین المللی منع نشده است (مسئولیت مبتنی بر ریسک) و مسئولیت نقض تعهدات بین المللی (مسئولیت مبتنی بر تقصیر). تعهدات بین المللی به طور کلی به دو صورت ایجاد می شود. یکی رعایت آنچه باید انجام شود و دیگری خودداری از انجام عملی (فعل یا ترک فعل) که طبق قوانین بین المللی ممنوع است.
مسئولیت در قبال دولت زمانی رخ می دهد که دولت با اعمال یا ترک فعل، تعهدات خود را بر اساس قواعد حقوق بین الملل زیر پا بگذارد. اقدامات دولت و قابلیت انتساب به دولت را داشته باشند. بنابراین ، هدف تحقیق بررسی نظریه ریسک و نظریه خطا و مبنای مسئولیت دولت از نظر پیامدهای بین المللی است.
تعاریف و مفاهیم
در روابط بینالملل، مانند روابط اجتماعی، هر کسی که منافع قانونی شخص دیگری را در جامعه بینالملل تجاوز کند، مسئول است، مسئولیت بینالمللی معمولاً با دولت که مهمترین فرد در حقوق بینالملل است مرتبط است، هرچند تفاوتی با آن ندارد. دیگران. افراد در حقوق بین الملل مانند سازمان های بین المللی و در برخی موارد افراد کاملاً منزوی هستند. مسئولیت دولت نیز دارای دو مبنا کاملا متفاوت است، مسئولیت در قبال نقض تعهدات بین المللی (مسئولیت مقصر) و مسئولیت دیگر در قبال خسارات ناشی از اعمال بین المللی (مسئولیت انبوه مبتنی بر ریسک).
در حقوق مسئولیت بین الملل بیشترین توجه به مسئولیت دولت ها معطوف است، زیرا اگر قوانین و مقررات اجرای مسئولیت بین المللی دولت ها بر اساس جایگاه صحیح آنها باشد و ابهامات موجود در آنها را برطرف کند و در صورت انجام، آن را برطرف می کند. امکان پذیر خواهد بود. ایجاد زمینه برای استقرار حاکمیت قانون در جامعه بین المللی را فراهم می نماید.
از دیدگاه بین المللی، دولت به هیچ وجه در قبال اقدامات افرادی که آن را نمایندگی نکرده اند یا از طرف آن اقدام نکرده اند، مسئول نیست و طبق قوانین بین المللی، دولت می تواند مسئول نقض قوانین بین المللی باشد. با اعمال افرادی که رفتار آنها می تواند به طور جدی آن را نقض کند، مسئول است. از آن به رفتار دولت تعبیر می شود.کرد و قابلیت انتصاب به دولت را دارد.
– مسئولیت بین المللی دولت در قبال خسارات وارده به بیگانگان محدود به اقداماتی است که توسط عوامل و نمایندگان انجام می شود.
– دولتها مسئول خسارات ناشی از انقلابها و شورشهای مردم خارج از کنترل خود نیستند و دولتهای پیروز انقلابی مسئول خسارات ناشی از اقدامات انقلابی قبل از پیروزی بیگانگان هستند. انقلاب، طبق قوانین بین المللی.
مسئولیت بینالمللی عموماً به دولت بهعنوان مهمترین فرد در حقوق بینالملل مربوط میشود، اگرچه نمیتوان آن را کاملاً از سایر اشخاص حقوق بینالملل مانند سازمانهای بینالمللی و در برخی موارد افراد جدا کرد. مسئولیت دولتی نیز دو مبنای کاملا متفاوت دارد. خسارات ناشی از اقداماتی که توسط قوانین بین المللی منع نشده است (مسئولیت مبتنی بر ریسک) و مسئولیت نقض تعهدات بین المللی (مسئولیت مبتنی بر تقصیر). تعهدات بین المللی به طور کلی به دو صورت ایجاد می شود. یکی رعایت آنچه باید انجام شود و دیگری خودداری از انجام عملی (فعل یا ترک فعل) که طبق قوانین بین المللی ممنوع است.
مسئولیت در قبال دولت زمانی رخ می دهد که دولت با اعمال یا ترک فعل، تعهدات خود را بر اساس قواعد حقوق بین الملل زیر پا بگذارد. اقدامات دولت و قابلیت انتساب به دولت را داشته باشند. بنابراین ، هدف تحقیق بررسی نظریه ریسک و نظریه خطا و مبنای مسئولیت دولت از نظر پیامدهای بین المللی است.
مسئولیت در معنای لغوی
معنای اصطلاحی مسئولیت
مراد از معنای اصطلاحی اصطلاح حقوقدانان است که این کلمه را استعمال کرده اند، مسئولیت، اجبار و الزام شخصی است به جبران ضرر دیگری که در برابر او ضامن است و مسئولیت دارد.
آقای دکتر لنگرودی در خصوص مسئولیت این گونه بیان می دارد: مسئولیت رابطه ای حقوقی است که ناشی از فعل یا ترک فعل زیان آور باشد. این رابطه از طریق ایفای تعهد مسئول و یا اجرای کیفر درباره ی او زایل می شود. همچنین ایشان مسئولیت را حالتی می داند که قانوناً شخص ملزم است ضرری را که به دیگر به واسطه خطای خود ایراد نموده جبران نماید. برخی در خصوص مسئولیت گفته اند: مسئولیت مدنی هنگامی به وجود می آید که کسی ملزم به ترمیم نتایج خساراتی باشد که به دیگری وارد آمده است.
مسئولیت بین المللی
در روابط بینالملل، در روابط اجتماعی، اعمال هر فردی موجب مسئولیت اعمال حقوقی سایر افراد در جامعه بینالمللی نیز میشود. مسئولیت بینالمللی معمولاً با دولت بهعنوان مهمترین شخص حقوق بینالملل همراه است، اما عموماً با شخص حقوق بینالملل مانند سازمانهای بینالمللی و در برخی موارد افراد متمایز نیست.
تعاریف مختلفی از مسئولیت بین المللی وجود دارد که گاه مکمل یکدیگر هستند، به عنوان مثال برخی از نویسندگان مسئولیت بین المللی را ناشی از نقض یک وظیفه و تعهد بین المللی می دانند. برخی دیگر با توجه به اینکه اثر و هدف مسئولیت جبران خسارت وارده به قربانی است، هر گاه از مسئولیت بین المللی صحبت می کنند و موضوع جبران خسارت را نیز مطرح می کنند، یکی از این نویسندگان استاد بدوان است که مسئولیت بین المللی را چنین تعریف می کند. تعریف میکند: مسئولیت بینالمللی نهادی قانونی است که به موجب آن دولت مسئول یک اشتباه بینالمللی باید خسارات وارده به دولت آسیب دیده را طبق قوانین بینالمللی جبران کند. این امر باعث شده است که برخی از نویسندگان حقوق بینالملل خسارت را یکی از اصلیترین موارد بدانند. شرایط وقوع مسئولیت مثلاً مالکوم شاو در تعریف مسئولیت بین المللی خسارت را یکی از شروط تحقق مسئولیت می داند و معتقد است که مسئولیت به وجود می آید. اگر نقض زیانبار یک تعهد بین المللی وجود داشته باشد.
اما با دقت در تعریف فوق ، به نظر می رسد که ادعای خسارت نیز یکی از شرایط لازم برای تحقق مسئولیت است ، اتلاف کلمات است ، زیرا از یک طرف نقض یک تعهد بین المللی به معنای مفهوم آسیب است از طرف دیگر ، بروز خسارت همیشه مستلزم مسئولیت بین المللی نیست ، در واقع در یک تعریف کلی ، می توان گفت که مسئولیت بین المللی تعهدی است که ناشی از نقض تعهدات بین المللی توسط یکی از موضوعات حقوق بین الملل است و متخلف موظف به تعهد به جبران خسارت ناشی از تخلف می باشد.
انواع مسئولیت بین المللی
مسئولیت مستقیم
مسئولیت غیرمستقیم
هنگامی مسئولیت بین المللی غیر مستقیم است که کشوری مسئول نقض مقررات بین المللی کشور یا سرزمین دیگر باشد. البته در این حالت باید میان آن دو رابطه حقوقی خاصی وجود داشته باشد از جمله موارد تحقق بین الملل دولتها یا ایالات عضو آن کشور ویا مسئولیت کشور متروپل برای اعمال مغایر حقوق بین الملل مستعمرات آن کشور نام برد.
پیشینه تاریخی مسئولیت مدنی دولت
مسئولیت مدنی دولت اندیشه ای نسبتاً جدید است. در گذشته پذیرفتن چنین ضمانی دشوار مینمود. در دوران فئودالیسم قدرت حاکم به هیچ روی در برابر اتباع خود مسئول نبود. پیش از بوجود آمدن دولتهایی به شیوه کنونی مفهوم دولت در شخص پادشاه متجلی می گشت و اعتقاد عمومی بر آن بود که پادشاه نمیتواند اشتباه کند رمز این عصمت نیز در ایزدی بودن حاکمیت پادشاه نهفته بود او سایه خدا بر روی زمین محسوب می شد و سایه خدا هیچ گاه خطا نمی کند. از لحاظ عملی نیز پادشاه قادر مطلق قانونگذار، قاضی و مجری قانون و احکام خود بود و بدین سان مسئول قلمداد کردن او و کارگزارانش امکان پذیر نمینمود زیرا اثبات مسئولیت پادشاه در دادگاههایی که او خود برپاداشته بود به معنای نقض حاکمیت مقام سلطنت محسوب می شود و از طرفی بنا به اصل هیچ دادگاهی نمی توانست بر اعمال مقام قضایی مافوق خود نظارت کند. این قاعده افراطی به تدریج شامل تمامی کارگزاران و عاملین پادشاه و مأموران حکومتی نیز گردید.قضاوتی که از جانب پادشاه مأمور احقاق حق می شوند نمی توانستند هیچ یک از وابستگان حکومت و مقام سلطنت را به محاکمه کشند. حتی در حقوق روم نیز که اندیشه مسئولیت و جبران خسارت وجود داشت، دولت امپراطوری به هیچ وجه قابل تعقیب نبود و تقصیر به عنوان مبنای مسئولیت در این نظام حقوقی وصفی بود که فقط به رفتار اشخاص خصوصی منسوب می گشت گرچه این مصونیت و ریشه ی الهی آن پس از انتقال قدرت پادشاه به دولتها به عنوان میراث سلطان به دولت رسید اما به تدریج بنا به مقتضیات تجاری و غلبه بورژوازی بر فئودالیسم از میان رفت و اقامه دعوی مسئولیت علیه دولت امکانپذیر گشت منافع طبقه بورژوا اقتضاء داشت تا دولت در برابر خسارتی که وارد می آورد مصون نماند از سوی دیگر تقسیم کاری که در میان سازمانهای گوناگون دولتهای امروزین دیده می شود موجب گشته که شیوه عملکرد مؤسسات عمومی هر روز
تخصصی تر شود. کارخانه ها و مؤسسات صنعتی دولتی دیگر اقتدار خود را از پروردگار نمی گیرند بلکه مانند همه اشخاص دیگر به فعالیتهای تجاری می پردازند و در بسیاری از موارد اعمال ایشان موجد زیانهای قابل توجه است.
به ملاحظه همین دلایل اصل مصونیت دولت دیگر نظریه قابل دفاعی نبود از این رو در انگلستان برای نخستین بار با تصویب قانون دعاوی علیه دولت طرح دعوی بر دولت سلطنتی امکانپذیر گشت. تا پیش از تصویب این قانون کارمندان دولت نسبت به خساراتی که به مناسبت انجام وظیفه می کردند مسئولیت شخصی داشتند لیکن به موجب این قانون پادشاه ضامن خطاهای خود و کارگزارانش شد. در ایالات متحده آمریکا نیز اصل سوم قانون اساسی به سال ۱۷۸۹ صلاحیت قضایی دادگاههای فدرال را به منازعات و دعاوی که یکسوی آنها دولت فدرال قرار گرفته و همچنین دعاوی که طرف آنها یک یا چند دولت متحد بود گسترش داد.
البته چنین صلاحیتی تنها در مورد آن دسته از دعاوی وجود داشت که قانون اجازه طرح آنها را می داد. یعنی هنوز آثار اندیشه مصونیت دولت وجود داشته. در سال ۱۸۲۱ این عقیده ابراز شد که نباید بدون کسب رضایت قبلی دولت دعوایی علیه آن مطرح کرد و پس از چندی این نظر جلوه قانونی یافت. نفوذ نظریه انگلیسی مصونیت دولت و پادشاه در حقوق آمریکا برای حقوقدانان این کشور یکی از رموز تاریخی محسوب می گردد از نظر ایشان عجیب است که نظریه قرون پانزده و شانزده میلادی دائر بر توجیه اقتدار مطلق پادشاه با تمسک به اتصال این قدرت به خداوند امروزه در یک دولت نوین قرن بیستم طرفدار داشته باشد و همچنین عجیب تر آنکه این اصل فئودالی جامعه انگلیسی در کشوری که هرگز رنگ فئودالیته را به خود ندیده به اجرا درآید. به هر حال پس از پذیرش ناقص مسئولیت دولت در آمریکا دیوانی به نام دادگاه عرایض که از دادگاههای فدران محسوب است برای رسیدگی به دعاوی خسارت علیه دولت تشکیل شد و سپس در سال ۱۹۴۶ با تصویب قانون دعاوی مسئولیت مدنی دولت فدرال مسئولیت دولت نسبت به خطاهای کارکنان خود به طور کامل پذیرفته شد. از امکان طرح دعاوی علیه دولت و مقامات رسمی به میان آن و متعاقب آن و با ایجاد شورای دولتی که عالی ترین دادگاه اداری در این کشور است به سال ۱۸۷۰ اصل مصونیت دولت به گونه کامل جای خود را به امکان مسئولیت دولت واگذار نمود. لیکن گروهی از اعمال دولت تحت عنوان اعمال حاکمیت ازنظارت دادگاهها مصون ماند. در آلمان نیز به موجب قانون مدنی این کشور ادارات و سازمانهای دولتی که از خزانه عمومی وجهی برای آنها تخصص داده می شود نسبت به خساراتی که خارج از قرارداد توسط مأموران آنها به اشخاص ثالث وارد می آید مسئول هستند اما اعمال حکومتی از این حکم مستثنی شده است.
یکی از حقوقدانان آلمانی در این زمینه می گوید: یک شخص حقوقی عمومی مانند یک فرد طبیعی است که اراده اش به وسیله اندامهای او به اجرا در می آید. بنابراین باید تابع قواعد حقوق خصوصی قرار گیرد. ماده ۱۳۱ قانون اساسی و ایمار مصوب ۱۹۱۹ تحت تأثیر عقاید این حقوقدان مقدر می دارد: اگر مأمور رسمی در اجرای قدرت عمومی و وظایق رسمی که به او سپرده شده است تخلف ورزد و خساراتی به اشخاص ثالث وارد آورد مسئولیت اصولاً متوجه دولت و اداره متبوع وی می گردد گرچه حق رجوع به کارمند برای اداره محفوظ خواهد ماند.
مقررات حاکم بر مسئولیت بین المللی
مسئولیت بین المللی در اساس شکل عرضی دارد زیرا اقداماتی که در سال ۱۹۳۰ در کنفرانس تدوین حقوق بین الملل و در لاهه جهت تدوین آن انجام گرفت با شکست مواجه شد از سال ۱۹۶۹ کمیسیون حقوق بین الملل سازمان ملل متحد بر پایه گزارشهای پروفسور روبرت آگو، بررسی طرح مواد راجع به مسئولیت بین المللی کشورها را آغاز کرد که در سال ۱۹۸۰ به تصویب کمیسیون رسید اما تا کنون به صورت معاهده بین المللی درنیامده است در کنار حقوق عام مسئولیت بین المللی کشورها تعدادی متون قرار داری بین المللی در زمینه مسئولیت کشورها در موارد خاص وجود دارد که از جمله می توان از معاهدات زیر نام برد:
الف: عهدنامه چهارم لاهه مورخ ۱۹۰۷ در زمینه مسئولیت بین المللی اعمال ارتکابی نیروهای مسلح
ب: عهدنامه بروکسل مورخ ۲۵ مه ۱۹۶۲ و عهدنامه وین مورخ ۱۹ مه ۱۹۶۳ در زمینه مسئولیت بین المللی کشورها به دلیل فعالیتهای هسته ای
ج: معاهده مورخ ۲۷ ژانویه ۱۹۶۷ و عهدنامه مورخ ۲۹ مارس ۱۹۷۲ در زمینه مسئولیت کشورها برای پرتاب اشیاء به فضا.
د: عهدنامه مورخ ۲۹ نوامبر ۱۹۶۹ در زمینه آلودگی دریاها بر اثر مواد نفتی
صرف نظر از معاهدات مذکور امروزه مقررات حاکم بر مسئولیت بین المللی از یک سو متشکل از قواعد عرضی بین المللی و از سوی دیگر رویه قضایی بین المللی است. در جنب این قواعد نقش دکترین را نباید از نظر دور داشت.
اصل عدم مسئولیت دولت ها در قبال اعمال افراد را نیز می توان به مفاهیم متضاد (۸، ۹ و ۱۱) پیش نویس نهایی کمیسیون حقوق بین الملل نسبت داد.
ماده ۸- دستور فوق تحت عنوان نظارت و کنترل دولت بر عمل در این رابطه مقرر می دارد: عمل یک شخص یا گروهی از افراد را می توان بر اساس حقوق بین الملل به دولت نسبت داد، در صورتی که شخص یا گروه مذکور، به دستور یا تحت نظارت و کنترل دولت اقدام به انجام چنین اقدامی کرده است.
ماده ۹. این طرح با عنوان اعمال ارتکابی در غیاب یا قصور کارمندان دولت نیز شامل موارد زیر است:
رفتار یک شخص یا گروهی از مردم در صورتی که آن شخص یا گروه در غیاب یا سهل انگاری دولت به عنوان بخشی از دولت عمل کند، طبق قوانین بینالملل در دست دولت تلقی میشود .
و در نهایت ماده ۱۱ تحت عنوان قانون مصوب و مصوب دولت مقرر می دارد:
وی گفت: در صورت تایید و پذیرش کارهایی که طبق ماده قبل به دولت واگذار شده است، دولت مسئول خواهد بود.
البته اینکه گفته می شود اعمال اشخاص خصوصی را نمی توان به دولت نسبت داد، به این معنا نیست که دولت تحت هیچ شرایطی مسئول آن اعمال نیست. بنابراین، همانطور که در بند ۲ ماده ۱۱ طرح پاسخگویی مقدماتی و در مواد (۸، ۹ و ۱۱) طرح پاسخگویی نهایی کمیسیون حقوق بین الملل اشاره شده است، ممکن است در مواردی دولت مسئول اقدامات انجام شده باشد.
قابلیت انتساب یا عدم انتساب اعمال انسانی به دولت در رویه قضایی بین الملل
رویه دیوان بین المللی دادگستری در قبال مسئولیت اشخاص حقیقی و حقوقی در عرصه بین المللی
تحقیقات بینالمللی نشان میدهد که رفتار اشخاص خصوصی، اگر با رفتار و انفعال یک دستگاه دولتی همراه نباشد، هرگز بر عهده دولت نیست. اقدامات افراد را می توان به دولت نسبت داد، اما به شرط اثبات مشارکت یا کمک دستگاه های دولتی در اجرای این اقدام. بنابراین شرط واگذاری اقدام شخص خصوصی به دولت این است که دولت با اقدام این شخص تعهد بین المللی را زیر پا گذاشته باشد.
استثنائات اصل عدم مسئولیت دولت در قبال اعمال افراد
به طوری که دیدیم کارهای خلاف حقوق بین الملل افراد عادی به خودی خود موجب مسئولیت دولت نیستند و اعمال آنها را نمی توان به دولت نسبت داد.اما این گفته، بدان معنی نیست که دولت در هیچ شرأیطی به خاطر این اعمال مسئولیت پیدا نمی کند و در شرأیطی ممکن است چنین اعمالی موجبات مسئولیت دولت را فراهم نمایند.و این در صورتی است که دولت در انجام تکالیفی که در برقراری و حفط امنیت و آرامش و تامین حکومت قانون در کشور دارد کوتاهی کند و در پیگرد و کیفر قانونی افرادی که مرتکب عمل خلاف حقوق و قانون می گردند قصور نماید وبه طور کلی یکی از قواعد و اصول حقوق بین الملل و یا یکی از مقررات موجود در یک معاهده بین المللی را نقض نماید.
از جمله شرأیطی که در آن یک دولت ممکن است به دلیل اعمال خلاف حقوق یکی از افرادش مسئول قلمداد شود می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱- پذیرش مسئولیت توسط خود دولت؛
۲- انجام عمل غیر قانونی تحت کنترل و هدایت دولت؛
۳- عملکرد مردم در شرأیط زمانی سقوط دولت قبلی و سود دولت جدید؛
۴- تصویب و پذیرش عمل زیانبار؛
۵- نقض تعهد در خصوص اعمال اقدامات مقتضی در جهت کنترل و مجازات افراد؛
۶- اعمال اشخاص حقوقی خصوصی؛
پذیرش مسئولیت توسط خود دولت
در برخی از موارد دولت پس از ادعای طرف مقابل مبنی بر مسئول بودن دولت و در جریان سازش، مسئولیت خود را می پذیرد. برأی مثال در موارد زیر دولت ها مسئولیت خود را به دلیل قصور در کنترل شورش و شورشیان پذیرفته اند:
۱- حمله به سفارتخانه انگلستان در دابلین،سال ۱۹۷۲؛
۲- مرگ سه تن از اتباع آمریکایی در بغداد، سال ۱۹۵۸؛
۳- وارد آوردن خسارت به اموال اتباع انگلستان در اندونزی، سال ۱۹۶۳
موارد اجرا و انطباق مسئولیت بین المللی
کشورها و سازمانهای بین المللی بر خودی خود نهادهای حقوقی نیستند تا عامل مسئولیت بین المللی باشند بلکه چنانچه افرادی که بر حسب وظیفه ای که در داخل کشور یا در داخل یک سازمان بین المللی بدان ها واگذار شده است از مقررات قوق بین الملل تخطی نمایند و یا وقتی بدانها نگذارند موجبات مسئولیت آن کشور و یا آن سازمان بین المللی را فرهم می سازند.بنابرأین می توان با استفاده از یک طرز تفکر آرمانی چنین اظهار عقیده کرد که مسئولیت بین المللی نیتجه عمل یا خودداری از عمل افرادی است که به نحوی از انحاء در سازمانهای مملکتی و یا در سازمانهای بین المللی مصدر اموری هستند.
نکته شایان توجه این است که احراز مسئولیت همیشه لازم نیست توأم با خسارت باشد بلکه هرگونه تخلف از تعهدات بین المللی باعث مسئولیت است.
در مسئولیت بین المللی کشورها می تواند ناشی از اعمال قانونگذاری اعمال سازمانهایی اجرایی، اعمال سازمانهای قضایی، اعمال افراد عادی و بالاخره اعمال ارتکابی در جنگها و انقلابهای داخلی باشد.
مسئولیت کشورها ناشی از اعمال قانونگذاری
کشورها مسئول هرگونه عمل یا خودداری از عمل (سهوی و عمدی) قوه مقننه خود می باشند بدین نحو که مسئولیت کشورها ممکن است هنگامی تحقق یابد که آنها در اجرأی وظیفه قانونگذاری رفتار غیر صحیحی نسبت به مقررات بین المللی در پیش گرفته باشند.
این رفتار عبارتند از:
الف- وضع و تصویب قوانین (اعم از عادی یا اساسی) مخالف حقوق بین الملل مثلاً وضع قوانین مربوط به برده داری.
ب- خودداری از وضع و تصویب قوانینی که طبق مقررات بین المللی لازم به نظر می رسند و یا اهمال در نسخ قوانین مخالف حقوق بین الملل. مثلاً در قضیه آلاباما دادگاه دلوری ژنو ضمن محکوم نمودن انگلستان اعلام کرد که این کشور موظف بوده است قوانین داخلی خود را با مقررات عرضی بین المللی منطبق سازد. از این روست که برخی از قوانین اساسی کشورها را ملزم کرده که حقوق داخلی خود را با مقررات بین المللی هماهنگ سازند.
نکته شایان توجه این است که احراز مسئولیت همیشه لازم نیست توأم با خسارت باشد بلکه هرگونه تخلف از تعهدات بین المللی باعث مسئولیت است.
در مسئولیت بین المللی کشورها می تواند ناشی از اعمال قانونگذاری اعمال سازمانهایی اجرایی، اعمال سازمانهای قضایی، اعمال افراد عادی و بالاخره اعمال ارتکابی در جنگها و انقلابهای داخلی باشد.
مسئولیت کشورها ناشی از اعمال سازمانهای اجرایی
از آنجا که سازمانهای اجرایی کشورها نسبت به سایر ارکان تماس بیشتری با مردم دارند هرنوع عمل خلاف یا بی احتیاطی ویا عدم مراقبت مأموران اجرایی مملکتی نسبت به مقررات حقوق بین الملل موضوع مسئولیت کشورهای متبوع آنها را پیش می آورد. حتی برخی از حقوقدانان و رویه های قضایی بین المللی بسیاری پا را از این فراتر نهاده و اظهار نظر کرده اند که چنانچه مأموران اجرأی بر اثر سرپیچی از دستورات مافوق و خروج اختیارات و وظایف محوله عمل بر خلاف مقررات بین المللی مرتکب گردند در این حالت نیز کشور متبوع مسئول است.برأی نمونه در قضیه سالواتور لی لی کشور ترکیه مسئولیت خود را در قتل یکی از اتباع فرانسوی در سال ۱۸۹۵ که بنا به دستور خلاف یک افسر ترک کشته شده بود قبول کرد.
مواردی چند از تحقق مسئولیت ناشی از اعمال سازمانهای اجرأیی:
الف- اتخاذ تصمیمات خلاف حقوق بین الملل مانند صدور تصویب نامه ای که به موجب آن به حقوق بیگانگان لطمه وارد آورد و یا مقررات بین المللی زیر پا گذاشته شود.
ب- داشتن رفتار ناشایست و تبعیض آمیز با بیگانگان
ج- اعمال قوه قهریه و بازداشتهای مستبدانه و غیر قانونی نسبت به بیگانگان با مأموران سیاسی و کنسولی
د- اهمال و سهل انگاری در اجرأی مقررات حقوق بین الملل مانند اهمال مأموران انتظامی در حفاظت از سفارتخانه ها
مسئولیت کشورها ناشی از اعمال سازمانهای قضایی
قوه قضائیه نیز مانند سایر ارکان مملکتی ممکن است مسئولیت بین المللی کشوری را موجب شود و اصل کلاسیک استقلال قوه قضاییه خللی به این امر وارد نمی کند. بیگانگان مانند اتباع یک کشور می توانند در مراجع مختلف قضایی در سمت خواهان یا خوانده شاکی یا متهم قرار گیرند. بنابرأین هرگونه تخلف از مقررات بین المللی که در اجرأی وظیفه قضایی به عمل آید که نتیجه ی آن تضییع حق بیگانگان باشد در استنکاف از عهده دارند و هرنوع قصور و کوتاهی نسبت به این وظیفه استنکاف از احقاق حق محسوب میشود.
طبق رویه قضایی و طرز عمل عمومی بین المللی استنکاف از احقاق حق دارای اشکال زیر می باشد:
خودداری از قبول دعاوی بیگانگان در دادگاههای داخلی
کشورها موظفند به بیگانگانی که به آنان خسارت وارده آمده است اجازه دهند تا برأی احقاق حق خود به مقامات قضایی صلاحیت دار مراجعه کنند.قصور نسبت به انجام این وظیفه یکی از موارد تحقق مسئولیت بین المللی است مبنا و اساس وظیفه حمایت قضایی تعهدی است که طبق آن بیگانگان باید قبل از درخواست حمایت سیاسی از دولت خود به مقامات قضایی داخلی مراجعه نمایند.
آیین دادرسی ناقص
قضاوت و حکمی که غیرعادلانه بودن آن آشکار باشد
مسئولیت کشورها ناشی از اعمال زیانبار اشخاص حقیقی
افرادی عادی که در قلمرو حاکمیت یک کشور ساکن می باشند بدون وابستگی به حرفه شغل و تابعیتی که دارند ممکن است چه به صورت فردی وچه به صورت گروهی (مانند تظاهرات و تبلیغات علیه یک کشور خارجی) مسئولیت کشوری را باعث شوند برخلاف آنچه ظاهراً متصور است. در این حالت مسئولیت مستقیم وجود دارد زیرا کشورها مسئول حفظ نظم عمومی و پاسدار حقوق مردم در قلمرو خود هستند و عمل موجر مسئولیت در واقع اخطار سهل انگاری کشورها در انجام این وظیفه اساسی است و نه در عمل شخص زیرا همان طور که قبلاً یادآور شدیم فرد جز در موارد استثنایی موضوع یا تابع حقوق بین الملل قرار نمی گیرد و در نتیجه عمل او نیز به خودی خود و بدون قید و شرط نمی تواند تخلف از حقوق بین الملل محسوب گردد.
در مورد مسئولیت کشورها ناشی از اعمال اشخاص حقیقی کشورها دارای دو وظیفه اساسی می باشند وظیفه پیش بینی و پیشگیری و وظیفه تعقیب و مجازات.
تکلیف دولت در پیش بینی و پیشگیری از ارتکاب اعمال خلاف قانون
الف) در مرحله اول مقامات صلاحیتدار هر کشور باید تا حد امکان حوادث را پیش بینی و از وقوع آنها جلوگیری نمایند و در صورت لزوم از بیگانگانی که مورد تهدید قرار می گیرند حمایت کند در پیش بینی وقایع باید نکات زیر مورد توجه قرار گیرد:
الف: مکان (به طور مثال وظیفه خاص حمایت و حفاظت از سفارتخانه ها وظیفه مراقبت بیشتر در مناطق مرزی)
ب: زمان (به طور مثال در نظر گرفتن روز اول ماه مه روز جشن بین المللی کار
ج: خصوصیت قابل پیش بینی و غیرقابل پیش بینی بودن حادثه
د: خصوصیت عمومی شخص بیگانه (رییس کشور، نخست وزیر، وزیر، سفیر، مأمور سیاسی)
برعکس اعمال و وقایعی که کشورها را از هرگوه مسئولیتی مبرا می سازند عبارتند از:
الف: رفتار تحریک آمیز بیگانگان
ب: اخطار قبلی که توسط کشورها داده میشود مبنی براینکه بیگانگان کشور را ترک کنند این اخطار معمولاً توسط کشورها در موقع بروز جنگ و یا آشوبهای داخلی (مانند جنگهای داخلی اسپانیا ۳۹-۱۹۳۶) و یا به هنگان تشنجات بین المللی (مصر ۱۹۵۶) به بیگانگان داده می شود.
ب) در واقع هر دولتی وظیفه دارد در قلمرو حاکمیت و صلاحیت خود اقدامات ضروری و مناسب را اتخاذ کند تا مخاطرات و حوادث ناگواری را که احتمال دارد نظم عمومی را مختل کرده و به افراد لطمه مالی و جانی وارد کند پیش بینی و سپس از رویداد آن جلوگیری نماید هر دولت برای انجام این تکلیف خود وظیفه دارد سازمان و ارگان های مجهز و ورزیده به وجود آورده و اختیار و صلاحیت های لازم را به آنها تفویض کند اصلی که در این مورد باید درنظر داشت رابطه اعمال حاکمیت از یک طرف و مسئولیت های ناشی از این اعمال حاکمیت از طرف دیگر است. به این معنا که اعمال صلاحیت و حاکمیت در یک سرزمین همیشه به موازات و مسئولیتهای احتمالی است. دولتی که در یک سرزمین اعمال صلاحیت و حاکمیت می کند یک وظیفه مهم بین المللی دارد که آن حفظ و حمایت منافع مشروع و قانونی اتباع خودی و بیگانگان آن سرزمین می باشد که به این مسئله در رای ولوری دریاچه لاک لانوکس (۱۹۵۷) اشاره شده است. بدین ترتیب هر کشوری مکلف است حوادث ناگوار را پیش بینی کرده، اقدامات لازم جهت جلوگیری از وقع آنها را معمول دارد. برای این منظور بهتر است موقعیت های خاص زمانی و مکانی و همچنین شهرت و معروفیت فرد خارجی را درنظر گرفته و مراقبت های ویژه ای را در خصوص این موقعیت ها درنظر بگیرد، البته در عمل اثبات اینکه دولت در انجام این تعهد خود قصور کرده بسیار مشکل است زیرا اثبات اینکه هیچ نوع تلاش معقولی نمی توانسته است از بروز حادثه جلوگیری کند سبب رفع مسئولیت دولت خواهد شد برعکس چنانچه ثابت گردد که دولت قادر بوده اقدامات موثری را به عمل آورد و از ورود خسارت جلوگیری کند مسئولیت آن محقق خواهد شد با این وجود معیارهایی وجود دارد که بر اساس آنها می توان تا حدی قصور یا انجام تکلیف کشور را تشخیص داد. برای مثال دولت ها معمولاً در صورت وقوع موارد ذیل مسئول قلمداد می شوند.
الف: خودداری مقامات کشور از درنظر گرفتن اقدامات و انجام مراقبت های لازم، علی رغم درخواست مأموران دیپلماتیک یا اشخاص ذینفع
ب: شرکت سربازان، افراد پلیس یا کارمندان در ارتکاب به اعمال خشونت بار علیه خارجیان
ج: همکاری یا بی تفاوتی مأموران انتظامی شاهد وقوع یک عمل نامشروع و غیرقانونی
غیر از موارد مذکور یکی دیگر از عوامل مهمی که در تصمیم گیری راجع به موضوع تلاش مقتضی دولت موثر است منافعی است که در یک قضیه خاص در معرض خطر قرار می گیرد در حقیقت در برخی از قضایا منافع خاصی وجود دارد که تلاش مقتضی بیشتری را می طلبد یکی از این منافع علاقه خاص هر دولتی در حفاظت از جان و مال دیپلمات هایش می باشد. در پی اختلاف فی ما بین ایتالیا و یونان که از قتل اعضا هیأت دیپلماتیک تلینی مستقر در یونان ناشی شده بود کمیته قضات جامعه ملل، تعهدات دولت در خصوص موضوع تلاش مقتضی را اینگونه تشریح کرد:
ارتکاب یک جرم سیاسی علیه اشخاص خارجی داخل در قلمرو یک دولت تنها در صورتی موجب مسئولیت آن دولت می گردد که دولت مزبور در اتخاذ کلیه تدابیر معقول برای جلوگیری از وقوع جرم، تعقیب، دستگیری و به عدالت سپردن مجرم قصور ورزیده باشد. شخصیت شناخته شده جهانی یک فرد خارجی و شرایط خاص او دولت ها را موظف می سازد تا در سرزمین خود مراقبت ویژه و متناسب با وضعیت آن فرد خارجی به عمل آوردند.
در مقابل موارد مذکور دولت ها در مواقعی از مسئولیت مبرا می باشند به عنوان مثال در صورتیکه بیگانگان رفتار تحریک آمیز و هیجان آوری از خود نشان دهند و یا در صورت اخطار قبلی مقامات دولتی در خصوص وجود برخی از خطرات احتمالی به بیگانگان و برحذر داشتن آنها از رفتن به برخی مکان های خطرناک اگر خسارتی متوجه آنها شود دولت مسئول خسارات وارده بر آنها نمی باشد.
مسئولیت کشورها در جنگ ها و انقلاب های داخلی
چگونگی احراز مسئولیت کشور در جنگ ها و انقلاب های داخلی را باید با بررسی و تجزیه و تحلیل با بهره گیری از دکترین رویه قضایی بین المللی و تصمیمات داوری بین المللی معین شده است شناخت.
خسارات ناشی از عملیات نظامی و جنگی
هرگاه درجنگ یا آشوب و یا انقلاب داخلی بر اثرعملیات نظامی و جنگی آشوبگران یا انقلابیون ویا مقامات قانونی به اشخاص و اموال مورد حمایت بین المللی خساراتی وارد آید مورد از مصادیق بارز قوه قهریه (فورس ماژور) بوده و در نتیجه مسئولیتی متوجه کشور مربوطه نمی باشد. با این حال این گونه عملیات نظامی و جنگی نباید به تجاوز به مقررات بین المللی مربوط به جنگ های مسلحانه و اصول اساسی حقوق بشر منجر گردد. در غیر این صورت مسئولیت کشور نقض کننده آن مقررات مسلم است.
اعمالی که ایجاد خسارت و زیان می کنند
طبق قاعده کلی در حقوق بین المللی هیچ دولتی مسئول تعهدات ناشی از نقض حقوق بین الملل در حین شورش توسط شورشیان نمی باشد البته این قاعده مشروط به شرط عدم تصور از جانب دولت است.
درتمام آراء طوری مربوط به مسئولیت برای اعمال شورشیان این وحدت نظر به چشم می خورد که دولت مسئول چنین اعمالی نیست برای مثال میتوان به پرونده سمبیاگو (ایتالیا- ونزوئلا) و رأی قاضی راستون سرداور این پرونده اشاره نمود:
به دنبال ناآرامی های دهه اول قرن بیستم (سال ۱۹۰۳) در ونزوئلا یکی از اتباع ایتالیا مدعی بود که دولت ونزوئلا باید خسارتی را که از سوی انقلابیون شکست خورده بر او وارد شده بود جبران کند. راستون سرداور قضیه ضمن رد دعوای مطروحه در حمایت از عدم مسئولیت دولت در قبال اعمال انقلابیون شکست خورده و با تکیه بر نظر هال و دوپاگند چنین اظهار نمود:
اصولاً دولت ها در برابر اعمال اشخاص تحت کنترل خود مسئول می باشند وقوع یک انقلاب آشکار، این فرض را پدید می آورد که برخی از افراد یک دولت موقتاً یا دائماً از حوزه اقتدار و کنترل آن دولت بیرون رفته اند لذا منطقی نخواهد بود که دولت مزبور را در قبال اعمالی که بدون اراده آن حادث شده است مسئول دانست مگر اینکه آن دولت در اعمال فوری و مناسب صلاحیتش آشکارا کوتاهی کرده باشد. در این قضیه نیز با توجه به اینکه شش ماه قبل از به غارت رفتن اموال مورد ادعا یک انقلاب خونین در بخش عظیمی از ونزوئلا به وقوع پیوسته و تمام نیروهای آن دولت را متوجه خود کرده بود نمی توان اعمال انقلابیون را به آن دولت منتسب کرد.
بر اساس این اصل کلی و دلایل ذیل اعلام می کنیم که به جز در مورد مستثنی شده از بالا مناسب نخواهد بود دولت ونزوئلا را در قبال رفتار انقلابیون مسئول دانست دلایل مزبور عبارتند از:
الف: انقلابیون نماینده و کارگزار دولت نیستند و یک مسئولیت طبیعی وجود ندارد بنابراین دولت پاسخگوی اعمال آنها نخواهد بود.
ب: اعمال انقلابیون جهت از بین بردن دولت ارتکاب یافته است و هیچ دولتی را نمی توان به خاطر رفتار دشمنانش که قصد جان او را کرده مسئول دانست و این حق هر دولت است که از موجودیتش دفاع کند.
ج: انقلابیون تحت کنترل دولت نمی باشند بنابراین نمی توان دولتی را به سبب خسارات ناشی از اعمال کسانیکه خارج از کنترل آن هستند مسئول تلقی نمود. زیرا بنابر اصول شناخته شده هر دولتی تنها باید پاسخگوی اقدامات کسانی باشد که روی آنها نظارت و کنترل دارد. همچنین در رأی صادره در کمیسیون سازش فرانسه- ایتالیا مقرر شد که خسارت تأخیر تأدیه به خواهان تعلق دارد نه دولت متبوع او.
خسارات ناشی از اقدامات شورشیان و انقلابیون
الف) حالتی که در آن شورشیان مغلوب و سرکوب شوند:
در مورد مذکور حکومت قانونی پیروز مسئول اعمال شورشیان شکست خورده نخواهد بود مگر آنکه با آنان صلح کند و یا آنان را مورد بخشش قرار دهد و یا در حفظ و مراقبت از بیگانگان و سایر افراد و اموال مورد حمایت بین المللی اهتمام لازم را به عمل نیاورده باشد. مسئولیت کشورها بر اثر خسارت وارده از سوی شورشیان یا انقلابیون از دیدگاه های مختلف به بحث و اظهارنظر گذارده شده است. از نظر حقوقی دلیل عدم مسئولیت کشورها آن است که شورشیان یا انقلابیون مأموران حکومت قانونی نیستند تا کشور مربوطه
مسئول رفتار واعمال آنان باشد بلکه افرادی هستند که حکومت حداقل تا مدت زمانی کوتاه قادر به کنترل عملیات آنان نیست. از سوی دیگر این غیرمنطقی است که حکومت قانونی را مسئول اعمال دشمنان آن حکومت بدانیم. نتیجه ای که از این راه حل منفی به دست می آید فدا کردن منافع بیگانگان خسارت دید و از اقدامات شورشیان و انقلابیون است می توان چنین نتیجه گرفت که برای تضمین خسارت وارده به بیگانگان و سایر افراد مورد حمایت بین المللی جا دارد که آنان همیشه به پیروزی انقلابیون امیدوار باشند. زیرا در آن صورت است که خساراتشان جبران خواهد شد. بنابراین عدل و انصاف حکم می کند که مسئولیت کشورها در این مورد بر اساس نظریه خطر پذیرفته گردد.
ب) حالتی که در آن انقلابیون پیروز گردند:
چنانچه انقلابیون پیروز گردند و سازمان انقلابیون پیروز حکومت را در دست گیرد در این وضعیت حقوق بین الملل حکومت جدید را مسئول کلیه اعمال ارتکابی انقلابیون و یا عاملین حکومت شکست خورده در طول انقلاب می داند.
دلایل پذیرش مسئولیت حکومت جدید اولاً بر پایه قبول اصل دوام کشور است که بنابر آن تغییر حکومت نقشی در تغییر کشور ندارد به عبارت بهتر شناسایی مسئولیت در این خصوص تضمینی برای اصل دوام کشور است. ثانیاً از آنجا که پیروزی انقلابیون و به دست گرفتن حکومت در واقع و به دلیل پیروزی (جز در موارد استثنایی) زاییده اراده ملی است لذا می توان آنان را از آغاز مبارزه نمایندگان و مجریان اراده ملی دانست.
نتیجهگیری
دولت در عرصه بین المللی در حوزه های مختلف مطابق با قوانین و دستورالعمل های بین المللی مسئول است. اما گاها این مسئولیت ناشی از رفتار اشخاص حقیقی است که در اکثر موارد در قبال اشخاص حقیقی مسئولتی ندارد مگر اینکه تحت شرایطی باشد و با حمایت دولت اقدامی انجام پذیرفته باشد. فرضا در مواردی حمله به سفارت در خاک هر کشوری ولو شخص حقیقی در کشور ثالث این اقدام را مرتکب گردد. اولا این رفتار مخالف قوانین بین المللی است. ثانیا مسئولیت بین المللی را برای کشور متبوع شخص خاطی خواهد داشت.
در موارد قانونی چنانچه قوه مقننه قانونی را تصویب نماید که مخالف قوانین بین المللی باشد. یا قوه قضائیه به جرم افرادی که به اتباع بیگانه آسب زده باشند و عملی مخالف قواعد بین المللی مرتکب شده باشند باز در این زمینه مسئول خواهند بود.
درخصوص اشخاص حقوقی و خاصه لشکری و کشوری چنانچه اعمالی صورت بپذیرد که مخالف قوانین بین المللی باشددر این موارد مسئولیت بین المللی دولت فرض گرفته شده است.
در این مقاله حتی به مسئولیت دولتها در زمان انقلابها از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی پرداخته شده است و چنانچه در کشوری انقلابی حادث گردد و انقلابیون پیروز گردند حتی چنانچه خسارت هایی در عرصه بین المللی وارد گردیده باشد. کسانی که سکان نظام جدید را بدست می گیرند مسئول جبران خسارت در عرصه بین المللی می باشد. و با تغییر دولت مسئولیت برداشته نخواهد شد.
منابع و مآخذ:
- ابراهیم گل، علیرضا، مسئولیت بین المللی دولت، شرح مواد کمیسیون حقوق بین الملل، چاپ چهارم، انتشارات شهر دانش، ۱۳۹۱
- اعلایی، لادن، مسئولیت بین المللی دولتها در قبال افراد، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، سال ۸۶- ۱۳۸۵ .
- تنک، آندره، حقوق ایالات متحده امریکا، ترجمه صفایی، سیدحسین، نشر قومس، ۱۳۶۸ .
- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، مبسوط در ترمینولژری حقوق جلد ۵، انتشارات گنج دانش، سال ۱۳۷۸ ص ۳۳۲۹.
- حلمی، نصرت الله، مسئولیت بینالملی دولت و حمایت سیاسی، چاپ دوم، انتشارات بنیاد حقوق میزان، ۱۴۰۱
- دایره المعارف بین المللی حقوق تطبیقی جلد یازدهم، ۱۳۸۳.
- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، جلد ۴۷، چاپخانه موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ،۱۳۷۱
- شاو، ملکم، حقوق بین الملل، ترجمه محمد حسین وقار، تهران انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲.
- ضیایی بیگدلی، محمد رضا، حقوق بین الملل عمومی، تهران کتابخانه گنج دانش،۱۴۰۲.
- علوی املشی، محمدحسین، مسئولیت بین المللی دولت ها در درگیری های داخلی، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ۱۳۹۱.
- عمادزاده، محمدکاظم، حقوق بین الملل عمومی، چاپ اول، تهران، انتشارات اناء، ص ۲۱۸.
- غمامی، مجید، مسئولیت مدنی دولت نسبت به اعمال کارکنان خود، چاپ اول، نشر دادگستر، ۱۳۹۶.
- فیوضی، رضا، مسئولیت بین المللی و نظریه حمایت سیاسی، انتشارات مرکز مطالعات عالی بین المللی، دانشگاه تهران، سال ۱۳۹۲ .
- کاظمی، سیدعلی، مسئولیت مدنی ناشی از تخریب محیط زیست، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه دامغان، ۱۳۸۹
- مصلحی، مهرداد، فرهنگ حقوقی انگلیسی به فارسی، چاپ اول، انتشارات آفرینش، ۱۳۹۶.
- معین، فرهنگ فارسی، جلد ۳، چاپ ششم، انتشارات امیر کبیر ۱۳۶۳.
- واکر، دیوید، فرهنگ حقوقی آکسفورد، انتشارات آفرینش، ۱۳۹۰.
- هوهن فلدرن، آیگناتس زایدل، حقوق بین الملل اقتصادی، ترجمه زمانی، سید قاسم، انتشارات شهر دانش، ۱۳۸۹.
چه قدر به این محتوا علاقه داشتید؟
امتیاز خودتان را ثبت کنید
میانگین امتیازدهی: ۵ / ۵. تعداد ثبت امتیاز: ۱